بازیکن محبوب سکوهای سرخ در دهه های گذشته هنوز هم یک پای مصاحبه های جالب و حتی حاشیه ساز است. به گزارش همشهری آنلاین، بهروز رهبری فر یکی از آن چند شخصیت آلترناتیو فوتبال ایران است. کسی که شاید بتوان نامش را در کنار محمد مایلی کهن، حسن روشن، پیروز قربانی، مجتبی جباری و چند […]
بازیکن محبوب سکوهای سرخ در دهه های گذشته هنوز هم یک پای مصاحبه های جالب و حتی حاشیه ساز است.
به گزارش همشهری آنلاین، بهروز رهبری فر یکی از آن چند شخصیت آلترناتیو فوتبال ایران است. کسی که شاید بتوان نامش را در کنار محمد مایلی کهن، حسن روشن، پیروز قربانی، مجتبی جباری و چند چهره مهم دیگر فوتبال ایران گذاشت. یک عصیانگر همیشگی که حتی گذر زمان هم نمی تواند ذره ای از زاویه نگاه تند و رادیکالش به مسایل دورش کند.
رهبری فر بی تردید یکی از محبوب ترین بازیکنان پرسپولیس طی دهه های هفتاد تا ابتدای هشتاد است. بازیکنی که سبک فوتبالش همانی بود که سکوهای سرخ انتظار داشتند و البته بازیکن بازی های مهم. او حتی در روزهایی که پرسپولیس گاهی خالی از ستاره می شد می توانست قوت قلب تیم باشد هرچند بارها با پروین قهر کرد و یک دوره به خاطر انقلابی که قرار بود توسط وینگو بگوویچ و ستاره های بزرگ رقم بخورد مجبور به جدایی شد. پرسپولیسی ها چهره او را بعد از زدن ضربه پنالتی در آن بازی کذایی برابر پاس در سیزدهم آبان ۱۳۸۳ خیلی زود فراموش کردند. او گل دوم پاس را زد و رسانه ای تیتر کرد:” پرسپولیس به کما رفت.” و او شادی اش را پنهان نکرد.
او امروز به زمین کارگران آمده بود تا در کنار دیگر پیشکوستان تیم در یک بازی دوستانه جهت یادبود ناصر ابراهیمی و رضا وطنخواه حضور داشته باشد: با اینکه خیلی کار داشتم به خاطر این دو عزیز آمدم اما انگار آنها رفته اند شمال کیف کنند چون هیچکدام نیامدند. نمی دانم چرا نیستند.
رهبری فر بی تردید یکی از محبوب ترین بازیکنان پرسپولیس طی دهه های هفتاد تا ابتدای هشتاد است. بازیکنی که سبک فوتبالش همانی بود که سکوهای سرخ انتظار داشتند و البته بازیکن بازی های مهم. او حتی در روزهایی که پرسپولیس گاهی خالی از ستاره می شد می توانست قوت قلب تیم باشد هرچند بارها با پروین قهر کرد و یک دوره به خاطر انقلابی که قرار بود توسط وینگو بگوویچ و ستاره های بزرگ رقم بخورد مجبور به جدایی شد. پرسپولیسی ها چهره او را بعد از زدن ضربه پنالتی در آن بازی کذایی برابر پاس در سیزدهم آبان ۱۳۸۳ خیلی زود فراموش کردند. او گل دوم پاس را زد و رسانه ای تیتر کرد:” پرسپولیس به کما رفت.” و او شادی اش را پنهان نکرد.
او امروز به زمین کارگران آمده بود تا در کنار دیگر پیشکوستان تیم در یک بازی دوستانه جهت یادبود ناصر ابراهیمی و رضا وطنخواه حضور داشته باشد: با اینکه خیلی کار داشتم به خاطر این دو عزیز آمدم اما انگار آنها رفته اند شمال کیف کنند چون هیچکدام نیامدند. نمی دانم چرا نیستند.
می توان فهمید که هنوز برای کسانی که فوتبالش را به یاد دارند محبوب است: فقط همین برایم مهم است. اگر فوتبال بازی کردیم و اسمی در کردیم – که نکردیم و کوچیک همه هوادارها هم هستیم – به عشق آن ها بوده است. خودشان می دانند. زمان بازی پیشنهاد داشتم اما نه به خاطر مدیرعامل نه مربی فقط به عشق هواداران بود که ماندم.
البته که از شرایط و برخوردهایی که با او شده یا نشده ناراضی است: یادم نیست آخرین بار کی رفتم بازی پرسپولیس را ببینم.
او کلاسهای مربیگری را هم گذرانده: اتفاقا توی کلاسها با علی منصوریان و یحیی گل محمدی همدوره بودم. آنها پیشرفت کردند اما من راه پیشرفت را بلد نبودم.