دلاوران مرصاد_شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» یکی از بنیادیترین اصول سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بوده است؛ شعاری که برخلاف تلقی سادهانگارانه، نه صرفاً یک موضع سیاسی، بلکه بیانگر فلسفهای عمیق از استقلال، عدالتخواهی و نفی سلطهپذیری بر پایه جهانبینی توحیدی است.
۱. خاستگاه اعتقادی شعار
شعار «نه شرقی، نه غربی» برخاسته از ریشههای توحیدی و استقلالخواهی اسلامی است. در جهانبینی اسلامی، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و هیچ قدرت زمینیای نمیتواند بر امت اسلامی سلطه داشته باشد. بنابراین، جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مبتنی بر ولایت فقیه و شریعت، نمیتواند تابع یا دنبالهرو قدرتهای مادیگرای جهان باشد؛ چه در قالب سرمایهداری غرب و چه در ساختار کمونیسم شرق.
قرآن کریم در آیات متعددی بر اصل نفی سبیل کافران بر مؤمنین تأکید دارد (لَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا). این اصل در فقه سیاسی شیعه نیز جایگاه محکمی دارد و اساس استقلال سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی به شمار میرود.
۲. نفی سلطه؛ پاسخ به استعمار نو
در دوران معاصر، سلطهگری دیگر تنها با لشکرکشی نظامی انجام نمیشود. سلطه فرهنگی، اقتصادی و رسانهای ابزارهای اصلی نفوذ قدرتهای جهانی است. ایران پس از انقلاب، با شعار «نه شرقی، نه غربی» اعلام کرد که نه به اردوگاه سرمایهداری غرب به رهبری آمریکا وابسته است و نه به بلوک شرق و سوسیالیسم شورویزده.
این شعار واکنشی بود به تجربه تلخ دخالتهای تاریخی غرب در امور داخلی ایران (کودتای ۲۸ مرداد، قراردادهای ننگین نفتی، تحمیل شاه) و در عین حال، هشداری به فریب تئوریهای ظاهراً عدالتطلبانه بلوک شرق که انسان را از بعد معنوی تهی میسازد.
۳. استقلال سیاسی؛ ثمره عملی شعار
پافشاری نظام جمهوری اسلامی بر استقلال در سیاست خارجی، موجب شده تا ایران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، نه پایگاه نظامی قدرتهای بیگانه در خاک خود داشته باشد، نه وابسته به بودجه و وامهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی باشد، و نه خطمشی خود را با فشار سیاسی سفارتخانهها تنظیم کند.
این استقلال هزینههایی داشته، از جمله تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی، اما بهروشنی میتوان دید که ایران امروز به عنوان یک بازیگر فعال، مقاوم و اثرگذار در معادلات بینالملل شناخته میشود؛ نه مهرهای وابسته و تابع.
۴. خطر تحریف شعار در عصر تعامل
نباید فراموش کرد که شعار «نه شرقی، نه غربی» به معنای انزواطلبی یا قطع رابطه با جهان نیست. تعامل هوشمندانه، دیپلماسی فعال، همکاریهای راهبردی و پیوستن به نهادهای بینالمللی با حفظ اصول، منافاتی با این شعار ندارد.
آنچه باید مراقبت شود، تحریف تدریجی این شعار در لایههای سیاسی و فرهنگی است. امروز برخی جریانهای داخلی، بهنام تعامل با شرق یا غرب، از اصول استقلال و عزت ملی عبور میکنند. حمایت بیچونوچرای رسانهای از شرق یا غفلت از نفوذ نرم غربی، نوعی ارتجاع در شعارهای انقلابی محسوب میشود.
۵. جمعبندی: «نه شرقی، نه غربی»؛ نه فقط یک شعار، بلکه یک راهبرد
در نهایت، «نه شرقی، نه غربی» صرفاً یک شعار سیاسی نیست؛ بلکه بیانیهای اعتقادی، راهبردی و تمدنی است که جمهوری اسلامی ایران بر اساس آن، مسیر استقلال، عزت و عدالت را برگزیده است. این شعار، همچنان زنده است؛ به شرط آنکه از درون تهی نشود و مسئولان آن را نه فقط بر زبان، که در عمل و سیاستگذاری داخلی و خارجی خود اجرا کنند.
نتیجهگیری:
جمهوری اسلامی اگر میخواهد در تراز گفتمان انقلاب باقی بماند و الگویی برای دیگر ملتهای آزاده شود، باید مراقب باشد که در پیچوخمهای دیپلماسی و تعامل جهانی، اصل راهبردی «نه شرقی، نه غربی» را قربانی مصلحتهای زودگذر نکند. این شعار، هم تکیهگاه هویتی ماست، هم چراغ راه آینده.