در حالی که فشارهای اقتصادی، تورم مزمن و کاهش قدرت خرید، سفرهی خانوادههای ایرانی را هر روز کوچکتر میکند، پدیدهی اسراف و تجملگرایی همچنان در سبک زندگی بسیاری از خانوارها ریشه دوانده است؛ رفتاری که نه تنها موجب تضعیف بنیان مالی خانواده میشود، بلکه اثرات مخرب روانی، اجتماعی و حتی فرهنگی در پی دارد.
۱. تجملگرایی؛ بازتعریف نیاز در عصر تبلیغات
با گسترش فضای مجازی، رشد شبکههای اجتماعی و سیطره برندها و تبلیغات، مفهوم «نیاز» در زندگی ایرانی بهطور چشمگیری تغییر یافته است. دیگر خرید یک کالا به خاطر کارکرد واقعی آن نیست؛ بلکه برای نمایش موقعیت اجتماعی، ساختن پرستیژ کاذب، یا جلب توجه در اینستاگرام و شبکههای مشابه است. خانوادهها، بهویژه در طبقه متوسط، گرفتار رقابتهای بیپایه در خرید لوازم خانگی لوکس، لباسهای برند، مراسم پرخرج و حتی تحصیل فرزندان در مؤسسات گرانقیمت شدهاند؛ همه در سایهی الگویی از «مصرف برای دیده شدن» نه برای «زندگی بهتر».
۲. اسراف؛ جراحت اقتصادی که دیده نمیشود
پدیدهی اسراف در فرهنگ دینی ما بهشدت نکوهش شده است. با این حال، در عمل، دور ریختن مواد غذایی، خریدهای مازاد و استفاده نابهجا از منابع (آب، برق، انرژی، پوشاک و …) در خانههای بسیاری عادی شده است. این رفتارها، اگرچه در ظاهر هزینهی کمی دارند، اما در بلندمدت موجب آسیب به بودجه خانواده، وابستگی به وام و قرض، و کاهش تابآوری اقتصادی خانوادهها در برابر بحرانها میشود.
۳. اثرات اقتصادی؛ زندگی نسیه، رفاه موهوم
وقتی تجملگرایی و اسراف به سبک زندگی تبدیل شود، درآمدها دیگر پاسخگوی هزینهها نیستند. در چنین شرایطی، خانوادهها یا به بدهی، وام، قسط و خرید اقساطی پناه میبرند، یا مجبور میشوند از نیازهای واقعی چون آموزش، بهداشت و تغذیه سالم بگذرند. حاصل آن، زندگی در یک رفاه ظاهری و دروناً آسیبدیده است؛ نوعی «زندگی نسیه» که با کوچکترین بحران اقتصادی یا بیماری، فرو میپاشد.
۴. فشار روانی؛ رقابت بیپایان در ویترینهای مجازی
شبکههای اجتماعی، بستر مهمی برای ترویج تجمل شدهاند. نمایش سبک زندگی لوکس توسط اینفلوئنسرها، نوعی فشار روانی برای تقلید در میان خانوادهها و جوانان ایجاد کرده است. این رقابت نابرابر، باعث نارضایتی، حس ناکامی، مقایسهی دائمی و افسردگی در خانوادههایی میشود که نمیتوانند از پس هزینههای زندگی لوکس برآیند اما همچنان در چرخه تقلید میچرخند.
۵. پیامدهای اجتماعی و فرهنگی؛ از تضعیف خانواده تا فاصله طبقاتی
اسراف و تجملگرایی، به مرور زمان بر روابط درونخانوادگی نیز اثر منفی میگذارد. زمانی که ارزشها بر اساس دارایی، ظاهر و وسایل تعریف شوند، احترام متقابل، رضایت در زندگی و انسجام خانوادگی از بین میرود. از سوی دیگر، شکاف طبقاتی عمیقتر میشود و حس محرومیت نسبی در قشرهای ضعیف تشدید خواهد شد. این الگوی زندگی، عملاً ضدعدالت، ضدتوسعه و ضدارزشهای ایرانی–اسلامی است.
جمعبندی و راهکارها:
فرهنگ مصرفگرایی افراطی و تجملگرایی، اقتصاد خانواده ایرانی را به مسیر ناپایدار و آسیبزایی کشانده است. مقابله با این روند نیازمند یک بازنگری جدی در سبک زندگی، بازگشت به الگوی سادهزیستی و همچنین سیاستگذاری فرهنگی هوشمندانه است. برخی راهکارها عبارتاند از:
- آموزش اقتصاد خانواده و سواد مالی در مدارس و رسانهها
- تقویت فرهنگ قناعت، صرفهجویی و مصرف مسئولانه
- الگوسازی از زندگی ساده اما با کیفیت
- محدود کردن تبلیغات تجملی و مصرفگرایانه در فضای رسانهای
- ترویج سبک زندگی ایرانی–اسلامی مبتنی بر عزت، سلامت و کفایت
نتیجهگیری:
در جهانی که مصرفزدگی به بیماری مزمن تمدنها بدل شده، بازگشت به ارزشهای اصیل ایرانی–اسلامی و بازتعریف مفهوم رفاه، میتواند خانواده ایرانی را از گرداب تجمل و اسراف نجات دهد. گام نخست، تغییر نگاه است؛ اینکه ارزش انسان را نه در برند کفش و مدل گوشی، که در خرد، اخلاق و آرامش خانوادگیاش ببینی کرد.