گزینههای بالقوه سرمربیگری تیم ملی از فوتبال ایران با ارفاق به چند نام محدود میشود. نامهایی که هر کدام ویژگیهای خاص خود و البته مشکلات گل درشتی دارند. بررسی این نامها تصویر روشنتری از نیمکت تیم ملی ایران با یک مربی ایرانی ارائه میدهد. نیمکتی که به نظر از آن یکی از این ۵ نفر […]
علی دایی
۲۰۱۰ را فراموش کن
علی دایی یکی از گزینههایی است که همیشه نامش بهعنوان گزینه هدایت تیم ملی بدون توجه به پیشینه گذشتهاش مطرح میشود. این بار هم به نظر میرسد علی دایی یکی از گزینههای اصلی فدراسیون برای هدایت تیم ملی باشد. البته این گزینه احتمالی کارنامهای سیاه در تیم ملی داشته؛ ماجرایی که هرچه هم از آن هم بگذرد، کهنه نمیشود. ماجرا به ۱۲ سال گذشته و زمان حضور تیم ملی در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی بازمیگردد. جایی که تیم ملی در یک بازی حساس به مصاف عربستان رفت، مسابقهای که با جنجالهای بسیار همراه بود و تیم به علت همین جنجالها در آن مسابقه شکست خورد و به دستور یک مقام بلند پایه وقت از هدایت تیم ملی برکنار شد. از همین رو مردم خاطره خوشی از حضور علی دایی در تیم ملی ندارند. حالا باید دید اگر این اسطوره فوتبال ایران پس از گذشت ۱۲ سال از آن روزها بار دیگر به تیم ملی بازگردد میتواند خاطرات بد آن روزها را پاک کند یا اینکه اتفاقات دیگری رخ میدهد. فراموش نباید کرد که او مدتهاست با یک قانون نامرئی حوالی فوتبال آفتابی نمیشود.
امیر قلعهنویی
دژاوو با ژنرال؟
باسابقهترین و موفقترین سرمربی داخلی موجود در لیگ امیر قلعهنویی سرمربی گلگهر است. پر افتخارترین سرمربی لیگ برتر سابقه دوران کوتاه و عجیبی را در تیم ملی ایران داشت. امیر سرمربی سابق استقلالیها بعد از برانکو و جام جهانی ۲۰۰۶ هدایت تیم ملی ایران را بر عهده گرفت. اولین چالش قلعهنویی حضور در مسابقات لیگ ملتهای آسیا بود. او که بعد از موفقیت در استقلال به تیمملی آمده بود امیدوار بود که بتواند آن نسل مستعد را به جام برساند. اما اتفاقات عجیب و غریب از سیستم ۲-۵-۳ و کنار گذاشتن برخی از بازیکنان از ترکیب اصلی و حتی شایعه کمکاری در تیم باعث شد که تیم ملی ایران با قلعهنویی فقط با یک باخت در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی از جام کنار برود و قلعهنویی تا مدتی در فوتبال ایران ناپدید شود. فرصت ندادن فدراسیون به امیر یکی از گلایههای همیشگی سرمربی گلگهریها در دوران حرفهای مربیگریاش است. حالا دقیقاً با شرایطی مثل ۲۰۰۶ سران فوتبال بیخیال گزینههای خارجی شدهاند و میخواهند سرمربی ایرانی روی کار بیاورند. تجربه حضور در تیم ملی میتواند قلعهنویی را یک قدم نسبت به سایر رقبا به نیمکت تیم ملی نزدیکتر کند.
یحیی گلمحمدی
چرا مناسب نیست؟
چند نکته درباره او وجود دارد که نشستنش روی نیمکت تیم ملی را محال و غیرمفید میکند. اولیناش حاشیههای اخیر اوست. هر چقدر هم که فدراسیون فوتبال بگوید سرمربی آینده تیم ملی را بهصورت مستقل انتخاب میکند اما بعید است بتواند یحیی گلمحمدی را با توجه به موضعگیریهای اخیرش روی نیمکت تیم ملی بنشاند. البته از لحاظ فنی هم همیشه تردیدهایی درباره تواناییهای گلمحمدی وجود داشته. آیا میشود تأثیر تفکرات و فرهنگ برانکو را در آن روزهای درخشان ابتدایی گلمحمدی در پرسپولیس نادیده گرفت؟ آیا تیم برانکو به فینال آسیا رسید یا گلمحمدی؟ این سؤالی است که البته یحیی از جواب دادن به آن فراری است. مسأله دیگری که درباره او وجود دارد پرسپولیسی بودنش است. با اینکه اکثر گزینههای مطرح شده برای تیم ملی سابقه بازی و مربیگری در سرخابیهای پایتخت را دارند اما به نظر میرسد که فوتبال ملی ایران در این برهه که هواداران دو پاره شدهاند نیاز به اتحاد دارد و شاید بهتر باشد مربیانی که اخیراً روی نیمکت استقلال و پرسپولیس قرار داشتند و برای رقیبانشان کری خواندهاند بهتر است رنگ کمپ تیمهای ملی را نبینند.
جواد نکونام
بازگشت کاپیتان؟
او را باید یکی از گزینه اصلی سرمربیگری در تیم ملی دانست. مردی که پیش از جام جهانی مدتها نامش لقلقه زبان فدراسیوننشینها برای حضور در تیم ملی و همکاری با کارلوس کیروش بود اما این همکاری با وجود تمایل کیروش برای حضور کاپیتان سابق هرگز اجرایی نشد. اگرچه در آن مقطع مخالفت باشگاه فولاد بهانه اصلی بود اما نکونام شخصاً مایل به حضور در تیم ملی بهعنوان دستیار نبود و در برخی از منابع نزدیک به او اعلام کرده بودند که نکونام تنها زمانی به دعوت فدراسیون پاسخ مثبت خواهد داد که پیشنهاد سرمربیگری داشته باشد. حالا به نظر میرسد وقت ارائه این پیشنهاد به نکونام رسیده و او به آرزویش خواهد رسید تا کاپیتان سابق بازگشتی رؤیایی به تیم ملی داشته باشد. مدل سرمربیگری نکونام یک کپی رنگ و رو رفته از کیروش است و این برای فوتبال ما که از کیروش عبور کرده، اصلاً هیجانانگیز نیست. به ویژه اینکه نکو در جنجال و حاشیهسازی و شلوغکاری از استاد خود پیشی گرفته و اساساً اول به حاشیه اعتقاد دارد و در کنارش اندکی هم به فوتبال میپردازد! روشی که حتی این روزها در لیگ برتر هم کمرنگ شده است.
فرهاد مجیدی
تو به اینها میبازی
اگر فدراسیون فوتبال بهدنبال سرمربی جوان باشد فرهاد مجیدی میتواند گزینه اصلی تاج و شرکا باشد. فرهاد که بعد از قهرمانی تاریخی با استقلال در فصل گذشته راهی امارات شد، رزومهای از خود در ایران به جا گذاشت که میدانست دیر یا زود دوباره به سراغ او خواهند آمد. مجیدی که سابقه کوتاه مدت هدایت تیم امید را نیز در کارنامه دارد شاید بیمیل نباشد که شانسش را در تیم ملی بزرگسالان نیز تست کند اما بدون شک اگر کسی به قواعد قمار آشنا باشد، میداند که پذیرفتن این سمت، یک قمار تمام عیار برای آینده او خواهد بود. نتیجه نگرفتن در تیم ملی آینده دوران حرفهای هر سرمربی را میتواند تحت تأثیر قرار بدهد و فرهاد نیز از این داستان مستثنی نخواهد بود. البته مجیدی همیشه نشان داده که اخلاق خاص خودش را دارد و بدون فکر و تضمین در مورد آینده مسئولیت کاری را بر عهده نمیگیرد اما میتوان این آینده را پیشبینی کرد با وضعیت عجیب و غریبی که تیمملی دارد و فرصت چندانی تا شروع جام ملتهای آسیا باقی نمانده، حضور سرمربی جوانی مثل فرهاد مجیدی یک قمار باخت – باخت است.