هرچه که به ایام انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکتر می شدیم،خیز عده ای برای تصاحب تمام و کمال استان مشهودتر می شد . کسانی که به بهانه دایر نمودن ستادهای پی درپی ،ریاست و عضویت در شوراهایی مانند شورای ائتلاف نیروهای انقلابی و تشکل هایی از این دست در انتظار پیروزی قریب الوقوع آیت الله […]
هرچه که به ایام انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکتر می شدیم،خیز عده ای برای تصاحب تمام و کمال استان مشهودتر می شد .
کسانی که به بهانه دایر نمودن ستادهای پی درپی ،ریاست و عضویت در شوراهایی مانند شورای ائتلاف نیروهای انقلابی و تشکل هایی از این دست در انتظار پیروزی قریب الوقوع آیت الله رئیسی در انتخابات بودند ،پیروزی که وقوعش با توجه به عملکرد نامطلوب دولت روحانی خصوصا در چهار ساله دوم دور از ذهن نبود و نارضایتی عمومی حاصل از عدم مدیریت صحیح خصوصا در بخش اقتصاد بیش از پیش احتمال وقوعش را قوت می بخشید .
پس از جلوس آیت الله رئیسی بر کرسی ریاست دولت ،تلاش ها برای معرفی افراد مختلف جهت انتصاب بعنوان استاندار کرمانشاه آغاز و هر روز نام جدیدی بر سر زبان ها می افتاد تا آنجا که طالبان قدرتی که همواره منافعشان در نزدیکی با شخص اول دولت در استان است ،سرگردان میان نام های مختلف به این در و آن در می زدند .
موضوع آنقدر بالا گرفت که از حوصله دولت ،خصوصا شخص رئیس جمهور و وزیر کشور خارج شد و کار به جایی کشید که رئیس جمهور رأسا تصمیم گرفت و سردار بهمن امیری مقدم را بعنوان استاندار معرفی نمود .
انتصاب امیری مقدم با واکنش های متفاوتی رو به رو شد ،از طرفی سیاسیونی که یکی از شرایط شان برای شخص استاندار، بومی بودن بود به ناگاه با یک استاندار بومی که از قضا بسیار هم خوشنام بود مواجه شدند اما مشکل اینجا بود که امیری مقدم آن فردی نبود که آن ها به دنبالش باشند و ماجرا بیش از پیش پیچیده شد.
حضور امیری مقدم در رأس مدیریت استان در مجمع نمایندگان استان هم با واکنش های جالبی مواجه شد به شکلی که از هشت نماینده استان تقریبا سه نفر از همان ابتدا بنای ناسازگاری را گذاشتند و فضای سیاسی استان وارد مرحله ی تازه ای شد .
دیری نپایید که اعتراض بالانشینان از زبان پائین تر ها در فضای مجازی خودش را در قالب توئیت ها و …نمود پیدا کرد .
فضای سیاسی استان ملتهب شد و مخالفان امیری مقدم سعی داشتند تا به رییس جمهور بفهمانند که اگر چه ما تو را قبول داریم ولیکن انتصاب امیری مقدم بعنوان استاندار کرمانشاه خطایی است که می بایست اصلاح شود .
ماجرا تا آنجا پیش رفت که کارها به دلیل همین چند دستگی ها بر زمین مانده و امورات استان در مباحث مختلف یکی پس از دیگری به رکود مواجه گردید .
و اما اعتراض ها همچنان ادامه داشت ،عده ای تحت لوای عناوینی همچون نیروهای انقلابی و … آنقدر در ساز مخالفت دمیدند تا دولت را مجبور به عقب نشینی کرده و محمد طیب صحرایی را بعنوان استاندار جانشین بهمن امیری مقدم نمودند.
محمدطیب صحرایی بدون داشتن حتی یک روز سابقه کار در وزارت کشور و آشنایی با اصول اولیه مسئولیتی که قرار است بر عهده بگیرد با فشار عده ای استاندار کرمانشاه شد .
اما اکنون پس از گذشت بیش از شش ماه از انتصاب استاندار محبوب و مطلوب یک جریان خاص که خودش را صاحب تمام و کمال استان می پندارد زوایای پیدا و پنهان زیادی آشکار گردیده و همچنان در حال رخ نمایی است .
یکی از بزرگترین ایراداتی که مخالفین امیری مقدم به او وارد می دانستند تعلل در انتصابات و برکناری مدیران منتصب به دولت تدبیر و امید یا همان بانیان وضع موجود بود .
اما داستان این نبود که آنها می گفتند ،امیری مقدم هر چه تلاش کرد تا دست به تغییرات بزند به دلیل کارشکنی برخی نمایندگان در وزارتخانه ها نتیجه ای نمی گرفت و به این ترتیب بود که هر روز دایره انتخاب مدیران برای او تنگ تر و تنگ تر می شد.
محمدطیب صحرایی آمد که چه کند؟
محمدطیب صحرایی همانطور که قبلاً اشاره شد بدون داشتن رزومه ای حتی در سطح یک مدیرکل دستگاه های اجرایی ،استاندار کرمانشاه شد .
آورده اند که فردی به صرف ناهار مهمان بنده خدایی شد ،میزبان سفره را پهن کرد و همزمان با آب و تاب از شاطر نانوایی محل شأن تعریف و تمجید می کرد .از او پرسیدند که علت اینهمه تعریف چیست !؟
پاسخ داد: این شاطر بسیار انسان با خدایی است ،نان رایگان. به فقرا می دهد! اهل مراقبت است ،حلال و حرام سرش می شود و …
مهمان همانطور که گوش میداد پرسید ؛ آیا این نانی که در سفره گذاشته ای دستپخت همین نانوای با خداست ؟میزبان پاسخ داد ؛ آری !
میهمان گفت ؛ این نان که می بینم که یک طرفش سوخته و آنطرفش خمیر است پختن و فروختنش به خلق الله عین اجحاف و حق الناس است ،این بار که نزد آن شاطر باتقوا رفتی از جانب من بگو ،باثواب آن نان های رایگان نمی توانی گناه این جفا که بر مردم روا می داری را بپوشانی !
حال نکته اینجاست چگونه فردی که حتی یک روز بعنوان یک دهدار در فضای وزارت کشور کار نکرده است می تواند این مسئولیت خطیر را بپذیرد حتی اگر از نظر سجایای اخلاقی و انسانی فردی وارسته و مورد تأیید باشد؟!
و بازهم در ادامه سئوالی که مطرح می شود این است که بالاخره صحرایی آمد که چه کند؟چه تغییراتی ایجاد نمود ؟ چه کاری انجام داد که امیری مقدم از انجامش ناتوان بود؟
در حوزه انتصابات به استنثاء انتصاب علی شعبانی بعنوان معاون سیاسی امنیتی چه انتصاب مطلوب و قابل توجهی داشته است !؟
برای مثال !چرا نمی تواند معاون اقتصادی توانمندی را به کار بگمارد؟ چرا در قبال ورزش و جوانان سکوت اختیار کرده ؟ چرا با میراث اینگونه رفتار کرد ؟ و …
اگر تغییرات اندک صحرایی در این شش ماه را بررسی کنیم درخواهیم یافت که هیچ کار درخشان و قابل تأملی صورت نداده است که لااقل بتوان آنهمه اعتراض به عملکرد امیری مقدم را توجیه نمود.
صحرایی اگر مدیری را برداشته باشد مانند آن است که یک نمره ۱۶ را بردارد و جای او یک نمره ۱۲ بگذارد است .
او حتی مدیرکل حوزه دفتر استاندار را به فردی سپرده است که مانند خودش کوچکترین رزومه قابل اعتنایی که مرتبط با مسئولیتش باشد در کارنامه ندارد و همین موضوع باعث گردیده تا اساسا نامی از مدیرکل حوزه دفتر استاندار استان به میان نیاید و اثر بخشی که می تواند داشته باشد را نشان ندهد .
چه کسی یا چه کسانی برای استان تصمیم می گیرد؟
معتقدیم محمد طیب صحرایی به دلیل نداشتن تجربه و رزومه مرتبط در وزارت کشور و همچنین به دلیل ناآشنایی با مسئولیتی که پذیرفته است بیش از هر فرد دیگری نیاز به مشورت و راهنمایی اطرافیانش دارد .
البته این فی النفسه بد نیست و حتی می شود گفت خوب است،بالاخره نمی شود دست روی دست گذاشت و می بایست چرخ استان بچرخد حتی اگر شده به غلط.
قصد و نیت نگارنده به هیچ وجه سوق دادن این مطلب به سمت اینکه اثبات کند عده ای برای استاندار تصمیم می گیرند نیست هر چند که این شائبه ها وجود دارند و از قضا بسیار هم پر رنگ هستند، اما به هر حال هم او بهتر می داند و هم اطرافیانش که اگر امروز ابر و ماه و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده اند که او به کرسی استانداری تکیه داد حاصل یک کار تیمی است که تنها یک سرآن ریشه در معادلات سیاسی استان دارد و چه بسا ریشه قوی تر آن در پایتخت و …است و به هر حال این تیم توقع دارد که تاس بریزد و مهره تکان دهد.
به شخصه تا همین دیروز هم به محمدطیب صحرایی و موفقیت احتمالی اش در استان امیدوار بودم اما وقتی دیدم تاب و توان ایستادن در مقابل انتصاب سرپرست فعلی میراث فرهنگی بعنوان مدیرکل را ندارد متوجه شدم که از این پس روزهای سخت تری در استان پیش رو خواهیم داشت .
با وجود اعتراض های عمومی به انتصاب مدیرکل میراث از زبان فعالان سیاسی و رسانه ای مطرح گردید و واقعا جای آن داشت که لااقل شخص استاندار جلسه ای را با منتقدین برگزار کند اما به دلیل ندانم کاری و ناتوانی و ضعف مفرط مدیرکل حوزه دفتر استاندار در مدیریت بحران های اینچنینی و در سایه بی تفاوتی های مدیرکل روابط عمومی استانداری که می پندارد تنها وظیفه اش تنظیم خبر است ،هیچگاه چنین واقعه ای رخ نداد و در کمال تعجب،شاهد آن بودیم که مراسم معارفه مدیرکل مذکور به سرعت و با تعجیل عجیب صورت گرفت .
محمدطیب صحرایی با این اقدام صراحتا اعلام کرد که زین پس مسئولیت تمام اتفاقات رخ داده در حوزه میراث فرهنگی را شخصا بر عهده خواهد گرفت.
از طرفی با اعلام موافقتش با این انتصاب نشان داد که معیار و تراز او برای انتخاب و تعریفش از یک مدیر توانمند و موفق چیست !؟
و اما مسئله ای که نمی شود به سادگی از کنار آن گذشت این است که تمام انتقاداتی که اطرافیان و دنبال کنندگان پروژه استاندار شدن صحرایی به امیری مقدم وارد می کردند صد چندان به محمد طیب صحرایی وارد تر است و او نتوانسته است تا این لحظه در حوزه انتصابات اقدام قابل توجهی انجام بدهد .
اذهان عمومی به خوبی می دانند فارغ از شخصیت حقیقی افراد که بسیار محترم و عزیز می باشند اما هیچگاه نمی توان فرمانداری مانند محمدرضا آمویی را با ابراهیم رحیمی زنگنه مقایسه کرد چه برسد که او را بخواهیم با یک فرد باتجربه و کاردانی مانند فضل الله رنجبر قیاس کنیم کسی که سالها استانداری در قامت فرماندار بود .
آنچه که عیان است دست های خالی صحرایی در امر انتصابات است که به نظر می رسد او را وارد چالش بزرگی خواهد کرد .
با گماردن ناشران توئیت های اعتراضی به امیری مقدم در برخی پست ها شاهد آن هستیم که علیرغم تشدید اوضاع نسبت به زمان امیری مقدم اما صدایی از آن معترضین آتشین شنیده نمی شود و ظاهراً به آنچه که به آنها داده شده رضا هستند .
نگاهی به آینده استان با حضور محمدطیب صحرایی بعنوان استاندار
در ایام اخیر شاهد دو نطق اعتراضی از سوی آقایان رضایی و حیدری نمایندگان شرق و غرب استان در مجلس شورای اسلامی بودیم .
نطق هایی که مضمونشان رساندن پیامی خاص به دولت بود .
«استاندار شما این کاره نیست »
اگر چه تلاش شد تا با تاکتیک های ناقص معدود افراد رسانه ای دسته چندم باقیمانده در اطراف جریان حامی استاندار ،با متهم کردن نمایندگان به سهم خواهی اصل سخنان آنها که به واقع درست و حقیقت بود به حاشیه کشیده شود اما باید گفت که این پایان ماجرا نخواهد بود .
اگرچه بعید است همانطور که حامیان استاندار می گویند«توپ او را تکان نمی دهد» دولت در شرایط فعلی دست به تغییر صحرایی بزند اما یقین بدانید که در خوشبینانه ترین حالت ممکن ،صحرایی تنها مجری برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد بود و با رزومه ای که به قیمت رکود استان برای ایشان ساخته و پرداخته شد ، پس از انتخابات به بدنه ی دولت ملحق خواهد شد و لاجرم یارانش را نیز با خود خواهد برد.
در نظر داشته باشیم که هرچه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک تر شویم محمدطیب صحرایی و تیم کم تجربه اش با مصائب بزرگتری از حواشی مسئولیتی که پذیرفته اند مواجه خواهند شد و این به آن معنی است که فرصت کمتری برای پرداختن به سایر امور مخصوصا مباحث عمرانی و …خواهند داشت .
در نهایت اگر چه آرزو داریم به خاطر حال و روز مردم محروم و مظلوم استان ،صحرایی در راهی که پیش رو دارد موفق باشد و بارها هم اعلام کردیم که اطرافیان وی و گردانندگان پست صحنه تنگ نظری ها و خودخواهی ها را کنار گذاشته و فضا را برای حضور نیروهای تاثیرگذار و واقعی جریان حامی انقلاب باز کنند اما بعنوان یک رسانه هیچگاه از مواضع خود که همانا اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است کوتاه نخواهیم آمد و زین پس استاندار و تیم او بیش از پیش زیر ذره بین دلاوران مرصاد خواهند بود .
این ماجرا ادامه دارد …